آرش و مقوله زندان




"زندان مى گريست" اولين نوشته من بود كه چاپ مى شد(آرش شماره 14و 15). ديدن آن در قالب حروف چاپى و در جايي كه مى دانى شايد ديگران هم آن را بخوانند، حس تشخص و شوق برمى انگيزد. اما تنها احساس تشخص و شوق ناشى از چاپ اولين نوشته نبود. من حس غريبى هم داشتم از اينكه زندان را مى ديدم كه در كنار شعر و قصه و مقاله نشسته است. سوك شيرين در شب اعدام خواهرش حال شايد دلهاى ديگرى را هم دردمند مى كرد و خاطره من و همبندى هايم از آن شب سال 60 شايد به خاطره هاى ديگران هم راه مى يافت. همين حس ها مرا در نوشتن خاطراتم، كه آن زمان كارش را شروع كرده بودم، مصمم تر ساخت.
اين نوشته كه تقريبا يك سال پس از شروع به انتشار آرش در آن آمده است، ضمنا اولين نوشته اى است كه در باره زندان در اين مجله منتشر مى شود. و تا آرش شماره 30، كه در آن براى اول بار اشاره اى به كشتار 67 مى شود، جاى مقوله زندان در آرش خالى است. در اين شماره، به تاريخ شهريور 1372 و در پنجمين سالگرد قتل عام زندانيان سياسى، آرش در تيتر اول خود اشاره به اين كشتار دارد و در مقاله ديگرى محمد رضا همايون خواننده را به يادآورى فاجعه و كلنجار با خود فرامى خواند.
از آن پس يادآورى آنچه در سال 67 در زندان هاى ايران رفت، سنت آرش مى شود. هر ساله در حوالى شهريورماه مجله صفحاتى را به اين فاجعه اختصاص مى دهد. از برگذارى يادمان ها در شهرهاى مختلف مى نويسد و شكل گيرى سازمان هاى دفاع از زندانيان سياسى را با چاپ بيانيه هاى آنها خوش آمد مى گويد. اين يادآورى ها گسترش مى يابند و به ويژه نامه تبديل مى شوند.
نه فقط يادآورى كشتار تابستان 67، بلكه پديده زندان با تمام زوايايش موضوع طرح، داستان و نقد واقع مى شود. به عنوان نمونه در آرش شماره 31 قسمتى از "بازنويسى روايت شفق" از اكبر سردوزامى را مى خوانيم كه روايت دردمند و در عين حال تيز و نقادانه اى است نسبت به زندان. در آرش 52 مجيد نفيسى از خلال چند نمونه از نامه هاى زندان به روانشناسى سمبل هاى زندانيان مى پردازد. و اين زمانى است كه توجه به زندان بيشتر و عميق تر شده است. در دهه 70 خورشيدى زندان موضوع دهها كتاب و خاطره قرار مى گيرد. در سمينارها و برنامه هاى مختلف زندانيان رها شده از خاطره ها و تجربه هايشان از زندان هاى جمهورى اسلامى ايران سخن مى گويند. مثلا در سمينارهاى سالانه بنياد پژوهش هاى زنان، موضوع زندان تقريبا همه ساله يكى از موضوع هاى سخنرانى يا ميزگرد واقع مى شود.
مقابله با فراموشى تنها بر دوش بازماندگان جنايت ها نيست بلكه وظيفه اى است همگانى. از خلال صفحات آرش درمى يابيم كه كانون نويسندگان ايران در تبعيد در نهمين سالگرد كشتار زندانيان سياسى در ايران اعلاميه اى داده است. مى خوانيم جميله ندائى در سمپوزيوم سينماى ايران در تبعيد كه با عنوان "دور از خانه" در سال 1374 در شهر زاربروكن آلمان برگذار شد، سخنرانى خود را تقديم مى كند به "زندانيان سياسى كه در سال 67 قتل عام شدند و به مادرانى كه در لعنت آبادها به دنبال گمگشتكان، سرگشته مى گردند."
همه مى دانيم اين يادآورى ها آئين هاى مرثيه و روضه نيستند كه خواننده يا شنونده را بگريانند. اين يادآورى ها تنها به برانگيختن درد اكتفا نمى كنند. مى خواهند سوال برانگيزند تا گامى باشند درنفى وجود شكنجه و اعدام و زندان. واكنش آرش نسبت به ترور لاجوردى، گامى بود در اين راستا. زمانى كه بيشتر ما نسبت به ترور اين جلاد احساسى متناقض و دوگانه داشتيم، آرش اقدام به نظرخواهى پيرامون آن كرد. بيشتر پرسش شوندگان از شاهدان جنايت هاى لاجوردى در زندان ها بودند. اين اقدام دامن زدن به بحثى بود كه ما پيشتر به ندرت فرصت و ضرورت انديشيدن به آن را يافته بوديم: آيا اعدام جنايتكارى چون لاجوردى در راستاى روشنگرى عليه شكنجه و اعدام است و گامى در برچيدن آن ها، يا صرفا از روح انتقام ناشى مى شود؟ درعين حال اين پرسشگرى آرش نوعى سنجش نظرى هم بود در باره مساله انتقام و اعدام ـ طبعا يك نظرسنجى بسيار محدود.

بازتاب ترورهاى جمهورى اسلامى در داخل و خارج از كشور در نشريه آرش چگونه بوده است؟
همچون مقوله زندان مجله آرش در سال هاى اول انتشار خود حساسيت و برخورد فعالى نسبت به ترورها نداشته است. ترور فريدون فرخزاد، كه در سال هاى اول انتشار آرش رخ داد، هيچ بازتابى درآن نمى يابد. دستگيرى و قتل سعيدى سيرجانى انعكاسى محدود مى يابد: چاپ سه بيانيه در اعتراض به دستگيرى و قتل سعيدى سيرجانى و درج شعرى دردمند از اسماعيل خوئى در سوگ او. اما با گسترش حساسيت افكارعمومى ايرانيان داخل و خارج كشور نسبت به ترورهاى جمهورى اسلامى بازتاب آن ها در آرش هم بيشتر مى شود. در افشاى توطئه هاى جمهورى اسلامى در سر به نيست كردن دگرانديشان و نويسندگان و در كارزار بزرگ دفاع از فرج سركوهى و بعدتر در اعتراض به قتل هاى زنجيره اى، مجله آرش فعالانه شركت مى جويد. نقش آرش در اين موارد محدود به درج مقالات و سخنرانى ها پيرامون اين وقايع نمى ماند. آرش با درج حركات اعتراضى عليه اين جنايت ها درداخل و خارج از كشور به هماهنگى اعتراضات يارى مى رساند. با توجه به پراكندگى ايرانيان خارج از كشور، اين جنبه از اطلاع رسانى اهميت بزرگى دارد.
اما ثبت زندان تنها براى افشاگرى و اطلاع رسانى نيست. ثبت زندان يعنى مقابله با انكار و فراموشى‌‍؛ يعنى سنديت دادن به اعمال جباران‌‌‍؛ ثبت زندان يعنى نگارش آن جنبه از تاريخ كه هميشه حذف شده است. وقتى زندان از نقل هاى درگوشى فراتر رفته‌‍، به نوشته در مى آيند راه به حافظه تاريخى مى يابند. و آرش در ثبت زندان جباران جمهورى اسلامى نقشى چشمگير داشته است
.

Keine Kommentare: